به رغم آن چه گفته شد با گزارشهایى روبه رو مى شویم که حاکى از آن است که مردان نا محرم با زنانى برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث که همسر سعد پسر خوله از قبیله بنى عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت مى گوید: شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت کوتاهى از فوت او وضع حمل کردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش کردم. مردى به نام ابوالسنابل پسر بعکک از قبیله بنى عبدالدار بر من وارد شد و وقتى مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت که چرا آرایش کردى؟ مى خواهى ازدواج کنى! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین کنى! سبیعه مى گوید: با شنیدن این سخنان خود را جمع کردم و شب هنگام خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسیدم و مسئله را از او سؤال کردم. او به من چنین دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهى مى توانى ازدواج کنى.
این نقل به روشنى دلالت مى کند که در سال آخر عمر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و بنا بر شواهدى که گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنى مسلمان در برابر نامحرم به گونه اى حاضر شده که مرد نامحرم وى را شناخته است. آیا این گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتى ندارد؟ این گزارش ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟
اگر فرض را بر صحت این گزارش ها قرار دهیم و تعارضى بین این گزارش ها و شواهد داخلى آن وجود نداشته باشد. به چند صورت مى توان بین این گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع کرد:
1. بر فرض صحت نقل ها وقتى انسان گزارشى را به صورت هاى گوناگون و با زیاده و نقصان مشاهده مى کند، چگونه مى توان به جزئیات مطرح در این گزارش ها بها داد و بر آن استناد کرد و در نتیجه با مطالبى قطعى یا دست کم مطالبى که از در صد قطعیت بالایى برخوردار است معارض دانست؟ این نکته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث به اثبات رسیده که اهل سنت دست کم در سده اول هجرى از ثبت و ضبط احادیث اجتناب کردند بسیار موجه است و شاید به همین دلیل است که در فقه روایات نبوى چندان کاربردى ندارد. شعرانى درباره روایاتى که به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از این روایات در این موارد مى تواند مورد استناد قرار گیرد چکیده سخن است که مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و کلمات به دلیل مختلف بودن قابل استناد نیستند. ایشان در جاى دیگر مى فرماید: شیوه معاصران ما در تمسک به ویژگى هاى الفاظى که روایت مى شود و جزئیات آن و ادعاى ظن اطمینانى با استناد به این امور قابل اعتماد نیست.
2. از صحت این گزارش ها مشروط بر این که ثابت شود که مربوط به بعد از وجوب حجاب است، مى توان نتیجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش شامل صورت نمى شود. چنان که برخى از حدیث «خثعمیه» چنین استنباط کرده اند. شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است که پاى بندى فردى که این رفتار از وى مشاهده و گزارش شده به دستورهاى شرع مقدس اثبات گردد.
در پاسخ به این سؤال که آیا در این موارد سکوت معصوم تقریر رفتار وى حساب نمى شود، باید گفت ممکن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.
موضوع مطلب :